۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

بازی ریاکارانه حاکمیت با دستان اصلاح طلبان حکومتی


سخنان اخیر محمد خاتمی رئیس جمهور ناکام اصلاحات موجب شد تا حداقل برای هزاران ایرانی این نکته به صراحت روشن گردد که اصلاحلات در جمهوری اسلامی از همان ابتدا مرده و فرمایشی به دنیا آمده بود اگر چه این نکته از آغاز روشن و مبرهن بود .با این وجود به رغم اینکه اصلاح طلبان حکومتی بارها به صراحت ماهیت حرکت خود را در شاکله نظام موجود تعریف کرده اند، هنوز برخی چشم امید به ایشان بسته اند.

سخنان چند ماه قبل مهاجرانی در مبرا بودن خامنه ای از فساد اقتصادی و افاضات اخیر خاتمی در اینکه ملت و ولی فقیه باید همدیگر را عفو نمایند به خوبی نشان از این واقعیت دارد که اصلاح طلبان حکومتی در حال رایزنی برا ی توطئه ای دیگر می باشند تا بار دیگر با عوامفریبی اسب سرکش مطالبات مردم را مهار کرده و همچنان در میدان محصور و خارج از مفرهای رهایی بخش ،وجدان جمعی جامعه را به بازی گیرند.این توطئه وقتی جدی تر می شود که فرخ نگهدار مبارز سابق که روابط گرمی با اصلاح طلبان حکومتی دارد، علنا اعلام می کند راهی جز حرکت در ساختار های پوسیده نظام جمهوری اسلامی برای مردم ایران باقی نمانده است.

تمام این شنیده ها در کنار هم نشان از یک بازی شوم و نفرت بار می هد که حاکمیت در طول این سال ها به خوبی از طریق اصلاح طلبان حکومتی و برخی از ساده لوحان فرنگ نشین ،در پیش گرفته است .این قضایا در حالی قابل بررسی است که ولی فقیه یعنی سلطان خودکامه ایران ، برای مشروعیت بخشیدن به شیوه حکمرانی خویش با قربانی کردن رئیس جمهور دست آموزی که بنای نافرمانی گذاشته، عملا باب استارت این بازی ریاکارانه را باز کرده است.از این رو برخی از اصلاح طلبان حکومتی و بعضی از خارج نشینان ساده لوح از هم اکنون خود را برای یک فریب دیگر آماده می نمایند ،نیرنگی که شاید رویاهای شیرین ملتی خسته از استبداد را به کابوس بقای بیشتر جمهوری اسلامی تبدیل نماید. این در حالی است که برخی از همکاران رسانه ای ما نیز که در صداقت ایشان شکی ندارم تمایل دارند تا از یک سوراخ بارها گزیده شوند و عملا به عنوان ابزاری در دست این رویکرد خائنانه قرار گرفته اند. بی شک خامنه ای ، هاشمی و خاتمی بازیگران اصلی این بازی ریا کارانه خواهند بود که البته منافع مشترک، ایشان را در کنار هم قرار خواهد داد در غیر این صورت هیچ کدام از این اضلاع مثلث در باطن و ظاهر تاب تحمل هم دیگر را نداشته و ندارند.

ناگفته نماند اگر در دوره اصلاحات به رویکردهای ریاکارانه نظام و برخی اصلاح طلبان حکومتی خرده می گرفتیم علاوه بر اینکه به تندروی و تضعیف جنبش اصلاحات متهم می شدیم ما را به بیگانگان ودولت های خارجی وصل می کردند. متاسفانه اکنون نیز مخالفان و منتقدان جدی این نظام به انحای مختلف تحت فشار هستند چراکه اصلاح طلبان حکومتی بیش از پیش در نهاد ها ی سیاسی و رسانه های بین المللی دست با لا را دارند ،گویا قرار است فریادهای 30 ساله مردم ایران با عایق های صوتی اصلاح طلبان حکومتی ،همچنان به جایی نرسد.نگارنده و بسیاری از دوستان که در داخل ایران بودیم همواره به بازی های ساختگی محافظه کاران و خام اندیشی برخی از نیروهای داخلی و خارجی از همان ابتدا با دیده شک و تردید می نگریستیم و به رغم فشار ها و محدودیت هایی که از جانب محافظه کاران و اصلاح طلبان بر ما تحمیل می گشت،بارها با زبان بی زبانی داد بر آوردیم ولی افسوس که هیچ صدایی از این نحوه نگرش شنیده نشد و تاسف بار تر اینکه هنوز هم شنیده نمی شود .نگارنده 9 سال پیش بر رویکرد های کج دار مریز اصلاح طلبان حکومتی خرده گرفتم که حاصلش چیزی نبود جز بایکوت و خفقان از سوی هر دو جناح حکومت، تصویر بالا شاهدی است بر این ادعا.

باری اگر نیروها سکولار و دگر اندیش در شرایط فعلی نتوانند صدای واقعی مردم ایران یعنی حرکت و زیست در خارج از افق های جمهوری اسلامی را به گوش جهانیان برسانند قطعا حاکمان فرصت طلب فعلی، بار دیگر با ریاکاری و عوام فریبی خواهند توانست اسب سرکش مطالبات مردم ایران را برای چند صباح دیگر مهار کنند .

آیا مردم ایران بار دیگر در دام دسیسه های حاکمان خود کامه ایران قرار خواهند گرفت!؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر