اگرچه قرن ها از پیدایش دیکتاتوری سزاریسم می گذرد اما آنچه مسلم است نه تنها گذر زمان به محو و نابودی این سیستم ریاکارانه ی سیاسی کمک نکرده بلکه در یک صد سال اخیر به کرات شاهد رشد ،نمو و پاگیری چنین رویکردی در گوشه گوشه ی دنیا هستیم .
و اما مختصات ظاهری و باطنی این ساختار عوام فریبانه چیست که برغم فراوانی ابزارهای متعدد ارتباطی برای تنویر افکار عمومی ، هنوز انسان امروزی در دام چنین ساختارهایی به اسارت کشیده می شود.بدیهی است در چنین سیستم هایی که صبقه ی تاریخی در دیکتاتوریهای رم باستان دارند، تمام مختصات ظاهری یک نظام دموکراتیک به چشم می خورد ولی آنچه که این سیستم را از نظام های اصیل دموکراتیک تفکیک می کند چیزی نیست جز این نکته که تمام بنیان های ظاهری آن فرمایشی و از پیش تعیین شده است.در واقع در دیکتا توریهای سزاریسم ما شاهد نظام تک حزبی وبعضا حتی احزاب متعدد ،نشریات گوناگون و... انتخابات بی شمار نیز هستیم و جالب تر اینکه پیشوند مظلوم جمهوریت ،همواره یدک کش روش های استبدادی چنین ساختارهایی است .شور بختانه در دیکتاتوری سزاریم ما شاهد سوء استفاده از تکنیک های ارتباطی برای فریب توده ها از یک سو و نیز بهره برداری از ابزار های پیشرفته ی سرکوب از سوی دیگر می باشیم که چنین رویکردی ،مو جبات جاگزینی دیکتاتوری سزاریسم ، به جای دیکتا توری عریان و خشن می گردد ،اگرچه سرکوب و سخت گیری های مضاعف عنصر مشترک و لا ینفک هردو نو ع دیکتا توری است .لازم به یاد آوری است که به همان اندازه که ابزارها ی پیشرفته، به بهبود دموکراسی کمک می کنند ،به همان میزان نیز در خدمت نظام های استبدادی قرارمی گیرند.این رویکرد ناشی از استفاده چند منظوره دانش بشری می باشد .در دیکتا توری سزاریسم حاکمان با محدودیت های سیاسی و تنگ تر کردن دایره ی حق انتخاب مردم ،شرایطی را فراهم می آورند تا آنچه را که از قبل مد نظر شان بوده در انتخا باتی ریا کارانه، به چنگ آورند.تاکید ظاهری بر آرمان ها و نیازهای اساسی مردم در قالب رفتار های متظاهرانه، از دیگر خصایص چنین نظامی است که همواره از چارچوب شعا رهای فریبنده ، فراتر نمی روند.
ناگفته نماند که ترویج افکار پوپولیستی و فریب توده های انسانی نا آگاه ، از مختصات بسیار مشخص چنین سیستمی است .به نظر نگارنده، ریا کاری و تحمیق مردم، اساسی ترین رکن دیکتا توری سزاریسم می با شد. امروزه دیکتا توری های سزاریسم با استفاده ی نا مشروع از رسانه ها و سایر تکنیک های پیشرفته به طرز سرسام آوری آرمان های ملل تحت کنترل خویش را به بازی گرفته تا بیش از پیش بتوانند امیال مستبدانه ی خویش را ارضاء کنند.
و اما چرا هنوز که هنوز است ما باید شاهد چنین ساختارهایی در گوشه گو شه ی دنیا باشیم.دراین شک نکنید که یکی از اصلی ترین دلایل فراهم شدن بسترهای لازم برا ی رشد و نمو چنین سیستم هایی، برخی رو شنفکران نا آگاه و کم بضاعت به لحاظ فکری اند که آلت دست چنین فراکردهایی می شوند.متاسفانه برخی از اصحاب اندیشه در بزنگاه های تاریخی به طور خود آگاه و یا نا خود آگاه در خدمت چنین رویکرد هایی قرار گرفته و همچنان به مشرو عیت آفرینی برای مستبدان دریغ نمی کنند .نگارنده بر این باور است که صاحبان اندیشه و فکر که از آنها به عنوان راهبران معنوی و مو تور حرکت جوامع بشری یاد می کنند باید به خود آیند در غیر این صورت ،چشم انداز چندان روشنی برای بهبود روندهای دموکراتیک در دنیا متصور نمی باشد. در آخر به جرات می گویم که دیکتا توری سزاریسم بزرگ ترین مانع پیشرفت دموکراسی در دنیا است پس باید با تامل و مو شکافی بیشتر به این مقو له مهم نگریست.و اما این وظیفه خطیر بر عهده هیچ طیفی از گروه های انسانی نیست جز روشنفکران اصیل و غیر وابسته در سراسر عالم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر