۱۳۸۸ آبان ۵, سهشنبه
ماهیت حرکت بازار در انقلاب مشروطیت
بی شک انقلاب مشروطیت یکی از به یادماندنی ترین حرکتهای تاریخی در ایران و خطه آسیا است. انقلابی که از قبل آن، ایرانیان زندگی نوینی را نسبت به اعصار و قرون گذشته تجربه کردند. اما این انقلاب از عناصر سازنده و تأثیرگذاری شکل گرفت که هریک از این عناصر بنابر جایگاه منزلتی و طبقاتی خویش، نقشهای متفاوتی در شکل گیری آن ایفا نمودند. از این رو نگارنده نگاهی تحلیلی هر چند کوتاه به ماهیت نقش آفرینی یکی از این عناصر، یعنی بازار داشته است. آنچه از نظرتان می گذرد حاصل این نگاه است.
بی تردید نقشی که بازار در انقلاب مشروطیت ایفا نمود، در هیچ یک از ادوار تاریخی ایران قابل مشاهده نیست. بازار یکی از کانونهای فیزیکی انقلابات سده پیشین بود. در واقع، نقطه آغازین نهضت تنباکو و انقلاب مشروطه، هر دو از مطالبات صنفی و منافع طبقاتی بازاریان سر بیرون آورد.
در سال 1309، بعد از انعقاد قرارداد رژی، ناگهان منافع اقتصادی بازار به علت انحصار خرید و فروش تنباکو، توسط سرمایه های خارجی به خطر افتاد. از این رو، بازار نادیده انگاشتن منافع خویش را از جانب حاکمیت بر نتافت و با روی آوردن به متحد استراتژیک خویش یعنی روحانیون منفعت طلب ، عملاً در تقابل با هیأت حاکمه قرار گرفت تا نام ایشان در تحولات و انقلابات سده پیشین به عنوان یکی از نیروهای موثرجنبش تنباکو ثبت گردد.
البته روح حرکت بازار هیچگاه مبتنی بر یک جنبش سیاسی یا اجتماعی نبود و بیشتر حول مطالبات صنفی دور میزد.
تقابل و جسارت بازاریان در مقابل اتوکراسی حاکم، وقتی جدی تر شد که حاکم تهران با به چوب بستن برخی تجار و بازرگانان تهرانی، موجب شد تا آنان این تحقیر را تحمل نکرده و بار دیگر توسط روحانیت در مقابل جسارت هیأت حاکمه بایستند این در حالی بود که مسیونوز و همکاران بلژیکی او اصلاحات مالی و گمرکی نوینی را آغاز نموده بودند که بیش از پیش منافع اقتصادی بازار را در خطر می انداخت. بازار که توان درک اصلاحات اقتصادی نوین را نداشت، منتظر فرصتی بود تا مقابل میسونوژ ایستادگی کند. پس به چوب بستن تجار تهرانی بهترین فرصت برای این منظور بود. با این وجود به نظر نگارنده مسیو نوژ یک مصلح بی نظیر بود که اصلاحاتش به شدت منافع بازار و روحانیت را به خطر انداخته بود
باری این فرصت بوجود آمده موجب شد تا بازار با اتکاء به روحانیت و پشتیبانی مالی از بست نشینان و حضور فعال در تظاهرات خیابانی، عملاً نقطه آغازین انقلاب مشروطیت به لحاظ فیزیکی شود.
ناگفته نماند که بازاریان در طول تاریخ همواره زیرسایه تحقیر نظام فئودالی در رنج بودند. از این رو، اگر فرصتی دست می داد برای ترمیم پایگاه و منزلت خود در سلسله مراتب اجتماعی، از هیچ کوششی فروگذار نمی کردند. به دیگر سخن، بازار همواره در یک تضاد دایمی با نظام فئودالی حاکم بود که برغم در دست داشتن منابع وسیع مالی هیچگاه در نزد حاکمان از شأن و منزلت لازم برخوردار نبود.
بازار که یکی از نمایندگان نظام شبه شهری در مقابل نظام روستایی ـ فئودالی قاجار بود، همواره خود را به لحاظ منزلت و پایگاه اجتماعی تحقیر یافته می دید و از این که حاکمان، خوانین و فئودالها را به ایشان ترجیح می دادند، در رنج بود. بنابراین، مقاومت و تقابل بازار در برابر حاکمان امری طبیعی بود.
یکی از نکات متمایزکنندة بازار با نظام فئودالی این بود که بازاریان در روابط اجتماعی برخلاف نظام حاکم، همواره از یک رفتار ملاطفت آمیز با توده مردم برخوردار بودند. همچنین خون و وراثت چندان نقشی در ورود به این طبقه نداشت. هر کسی از پایینترین سطوح اجتماعی می توانست به بالاترین رتبه منزلتی در آن دست یابد. افزون بر آن، استفاده ابزاری و ریاکارانه از نذر و وقف موجب شده بود تا این قشر نزد توده مردم از جذابیتهای خاص برخوردار باشد .این در حالی بود که بازار با حمایت مالی از روحانیت، همواره پشتیبانی آنان را در پشت سر خود داشت و روحانیت نیز به عنوان یک حامی جدی آنان را در مقابل نظام فئودالی حمایت می کرد. در واقع حمایت های دوسویه بازار و روحانیت از یکدیگر نه بخاطر مولفه های اخلاقی بلکه صرفا به سبب منافع طبقاتی شکل می گرفت . اما این مزایا سبب نمی شد تا بازار از جانب مالکان و حاکمان مورد تحقیر قرار نگیرد. گاهی این تحقیر به جایی می رسید که برخی از مالکان از وصلت با طبقه بازار ابا داشتند، چیزی که بیش از پیش حیثیت طبقاتی آنها را زیر سؤال می برد.
البته نباید از خصلتهای ریاکارانة بازار به این آسانی گذشت، اگر مالکان با رفتارهای استبدادی و گزنده به طور مستقیم بر توده مردم روستایی و شهرنشین ظلم روا می داشتند، بازار درست برعکس با روشهای مصلحت آمیز شهری به منفعت طلبی و فزونخواهی مشغول بود. به تعبیر دیگر، حاکمان با خنجر سر از تن جدا می کردند، لیکن بازار با پنبه سر می برید.
به طور کلی، حرکت بازار در جنبش مشروطیت هیچگاه بر مبنای یک تئوری سیاسی ـ اجتماعی قرار نداشت. برای بازار فرقی نمیکرد که تولید داخلی باشد یا خارجی، اما هرگاه انحصار خرید و فروش توسط حاکمیت و سرمایههای خارجی مورد تهدید قرار میگرفت، با قدرت در مقابل آن ایستادگی میکرد و به صورت آگاهانه از مطالبات صنفی خود دفاع مینمود. از این رو، حرکت بازار در انقلاب یک رابطه معنیدار با مطالبات صنفی و برتریطلبی طبقاتی داشت. ناگفته نماند، یک سیستم دادگستر دموکراتیک مبتنی بر خصایص شهری بیش از پیش میتوانست ازمنافع اقتصادی ایشان در مقابل نظام فئودالی که چندان به مالکیت سرمایه اهمیت نمیداد، دفاع نماید.
بازار به خوبی دریافته بود که روشنفکران مدعی لیبرالیسم سیاسی بهتر میتوانند مناسبات تجارت داخلی و خارجی را به نفع سرمایههای داخلی پشتیبانی کنند. این در حالی بود که هیأت حاکمه با واگذاری بیحد و حصر امتیازات اقتصادی عملاً به نفع خود و سرمایههای خارجی عمل میکرد. در واقع، بازار با دو هدف اصلی یعنی تأمین و حراست از منافع صنفی و ارتقای منزلت اجتماعی به تقویت جنبش دموکراتیک ایران پرداخت.
با این وجود، علیرغم اینکه بازار هیچگاه توان درک الگوهای نظری و دموکراتیک را نداشت، اما عملاً به خاطر منافع برشمرده شده، در خدمت جنبش روشنفکری ایران قرار گرفت تا انقلاب مشروطیت سرآغازی نوین بر حیات سیاسی ـ اجتماعی ایرانیان باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر